="keywords" content="برادران دالتون - خط قـــــــــــــــــــــــــــرمز,khateghermez18, Blog, Weblog, Persian,Iran, Iranian, Farsi, Weblogs, Blogskin">
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  خط قـــــــــــــــــــــــــــرمز

 

بیا چای بخور ششوشی!!!!

یکشنبه 90/9/27

 

*****************************************************************************************************************

گــــــــــــــــاو چــــــــرون پیر

هی ت»»»»»و

 


 

نظر

 

هی گوشیتو بنداز اونجا

چهارشنبه 90/9/23

 


 

نظر

 

نظر یادت نره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سه شنبه 90/9/1

 


 

نظر

 

من کنت مولا فهذا علی مولا

پنج شنبه 90/8/26

 

 

«الحمدُ للهِ الذی جَعَلنَا مِنَ المُتَمَسِّکِینَ بِوِلایَتِ اَمیرِالمُؤمِنین وَ الاَئِمَّةِ عَلَیهِمُ السلام»

سپاس خدای را که ما را از جمله درآویختگان به ولایت امیرالمومنین علی و ائمه علیهم السلام قرار داد .

 

غدیر، نام اقیانوس بی‏کرانی است که افق در افق، با آسمان نسبت دارد و موج در موج،
هم‏آغوش عرش است. عرش، از آخرین موج‏های غدیر آغاز می‏شود.

خوش به حال فرشتگان که هر شامگاه، با سرخی شفق،
فوج فوج در زلال بی‏کران غدیر بال می‏شویند و در ساحل سبز غدیر به نماز می‏ایستند.

 

 


 

نظر

 

داستان راز خوشبختی ...

پنج شنبه 90/8/26

 

روزگاری مردی فاضل زندگی می‌کرد. او هشت‌سال تمام مشتاق بود راه خداوند را بیابد؛ او هر روز از دیگران جدا می‌شد و دعا می‌کرد تا روزی با یکی از اولیای خدا...

روزگاری مردی فاضل زندگی می‌کرد. او هشت‌سال تمام مشتاق بود راه خداوند را بیابد؛ او هر روز از دیگران جدا می‌شد و دعا می‌کرد تا روزی با یکی از اولیای خدا و یا مرشدی آشنا شود.

یک روز هم‌چنان که دعا می‌کرد، ندایی به او گفت به‌جایی برود. در آن‌جا مردی را خواهد دید که راه حقیقت و خداوند را نشانش ‌خواهد داد. مرد وقتی این ندا را شنید، بی‌اندازه مسرور شد و به‌جایی که به او گفته شده بود، رفت. در آن‌جا با دیدن مردی ساده، متواضع و فقیر با لباس‌‌های مندرس و پاهایی خاک‌آلود، متعجب شد.

مرد آن اطراف را کاملاً نگاه کرد اما کس دیگری را ندید. بنابراین به مرد فقیر رو کرد و گفت: «روز شما به‌خیر» مرد فقیر به‌آرامی پاسخ داد: «هیچ‌وقت روز شری نداشته‌ام.»

پس مرد فاضل گفت: «خداوند تو را خوشبخت کند.»

مرد فقیر پاسخ داد: «هیچ‌گاه بدبخت نبوده‌ام.»

تعجب مرد فاضل بیش‌‌تر شد: «همیشه خوشحال باشید.»

مرد فقیر پاسخ داد: «هیچ‌گاه غمگین نبوده‌ام.»

مرد فاضل گفت: «هیچ سر درنمی‌آورم. خواهش می‌کنم بیش‌تر به من توضیح دهید.»

مرد فقیر گفت: «با خوشحالی این‌کار را می‌کنم. تو روزی خیر را برایم آرزو کردی درحالی‌که من هرگز روز شری نداشته‌ام زیرا در همه‌حال، خدا را ستایش می‌کنم. اگر باران ببارد یا برف، اگر هوا خوب باشد یا بد، من هم‌چنان خدا را می‌پرستم. اگر تحقیر شوم و هیچ انسانی دوستم نباشد، باز خدا را ستایش می‌کنم و از او یاری می‌خواهم بنابراین هیچ‌گاه روز شری نداشته‌ام.

تو برایم خوشبختی آرزو کردی در حالی‌که من هیچ‌وقت بدبخت نبوده‌ام زیرا همیشه به درگاه خداوند متوسل بوده‌ام و می‌دانم هرگاه که خدا چیزی بر من نازل کند، آن بهترین است و با خوشحالی هر آن‌چه را برایم پیش‌بیاید، می‌پذیرم. سلامت یا بیماری، سعادت یا دشمنی، خوشی یا غم، همه‌ هدیه‌هایی از سوی خداوند هستند.

تو برایم خوشحالی آرزو کردی، در حالی‌که من هیچ‌گاه غمگین نبوده‌ام زیرا عمیق‌ترین آرزوی قلبی من، زندگی‌کردن بنا بر خواست و اراده‌ی خداوند است.»

 


 

نظر

 
   1   2      >
 
 

پیوند ها

کانون فرهنگی شهدا
لنگه کفش
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
افسونگر
هم نفس
چلچراغ شهادت
MNK Blog
****شهرستان بجنورد****
مرد تنهای شب
ووشو
.: شهر عشق :.
نور اهلبیت (ع)
رازهای موفقیت زندگی
سیاسی
ماه و مهــــــــــــــر
گروه اینترنتی جرقه داتکو
شهید قنبر امانی
هر چی تو فکرته
هر چی تو دوست داری
FANTOM
هیئت
عدالت جویان نسل بیدار
تجربه های مربی کوچک
true love
*ایستگـــــــــــــــــــــــــــاه انـــــــــــــــــــــرژی*
از فرش تا عرش
عشق پنهان
جامع ترین وبلاگ خبری
I & YoU
قاطی پاتی!!!!!!!!
عکس های باغبادران
بی تو 2
یه دختر تنها
دکتر علی حاجی ستوده
مادر
خاطرات دانشجویی
fazestan
حاج آقا مسئلةٌ
اینجا،آنجا،همه جا
شاخه نبات
MUSIC DOWNLOAD
سحر
من وعشقم
ترنم
داستانا سرا
چـــــاوش ( چه خبر از دنیا ؟؟؟؟)
سارا72
ایلار
پارسی بلاگ خوب
سمندر
مجمع فرهنگی فاطمیون شهرستان لنجان
صدای پای انتظار
 

امکانات جانبی

RSS 2.0

Weblog Themes By Blog Skin
 

 
 

ابزار رایگان وبلاگ